هرگونه انتشار با قید منابع بلامانع است
ادامه از مطلب قبلی
v واژه چوپان در فرهنگ عمومی:
جناب پرویز زارع شاهمرسی لیسانس علوم سیاسی و دبیر تاریخ مدارس تبریز با تلاش ارزنده ای به جمع آوری واژه های هم نشین با چوپان پرداخته که ارزش ماندگاری دارد.
چوْبان - ا.(Çoban) چوپان. شبان. رمه بان. رامیار. مراقب. کسی که چوبدستی بدست دارد. رئیس ولایت (در قدیم). فن پلنگ شکن در کشتی آزاد که کشتی گیر پای خود را از پشت به پای حریف قلاب می کند و او را بر زمین می کوبد.
#چوْبان آتا - (Çoban ata) حافظ و نگهبان گله های گوسفند.
چوْبان آرماغانی-(Çoban armağanı) هدیه که ارزش مادی اندکی دارد ولی از صمیم قلب تقدیم شود.
چوْبان آشی - (Çoban aşı) آشی که با شیر پخته میشود. نوعی پلو گوشت.
ادامه دارد: